بالاترين، موسوي و كروبي را لو داد

 



يادداشت منوشه امير كه استيصال و عصبانيت از آن مي بارد، ترجمان گفتاري است كه طي چند هفته اخير، بارها از سوي مقامات بلندپايه آمريكايي و اروپايي و برخي كشورهاي عربي مطرح شده و كوشيده اند با سياه نمايي درباره جمهوري اسلامي ايران، مردم مصر و تونس و ساير ملت هاي مسلمان منطقه را از ادامه حركت انقلابي خويش عليه ديكتاتورهاي حاكم بازدارند و سرانجام پيروي آنان از الگوي انقلاب اسلامي را تيره و تار جلوه دهند!
و اما، از سوي ديگر «جو بايدن» معاون رئيس جمهور آمريكا نيز در يك كنفرانس مطبوعاتي و راديو تلويزيوني در حالي كه مي كوشيد به اعتراض سناي آمريكا درباره چرايي غفلت كاخ سفيد و سازمان سيا از انقلاب مصر توضيح دهد، به درخواست موسوي و كروبي براي راهپيمايي 14 فوريه- 25 بهمن- در ايران اشاره كرده و با ابراز اميدواري نسبت به موافقت جمهوري اسلامي ايران با انجام اين راهپيمايي- بخوانيد كاريكاتوري- گفت؛ «اگرچه در ظاهر، قرار است تظاهرات روز دوشنبه 14 فوريه به پشتيباني از مردم مصر و خيزش سياسي آنها برگزار شود ولي شما -خطاب به سناي آمريكا- مي دانيد كه هدف واقعي آن ابراز ناخرسندي از رژيم اسلامي ايران و اعتراض به حمايت اين رژيم از شورش هاي مصر و تونس است»!


اعتراف رسمي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي و معاون رئيس جمهور آمريكا اگرچه لكه ننگ ديگري است كه در كارنامه سياه و نفرت انگيز سران وطن فروش فتنه 88 به ثبت مي رسد ولي بدون اين اعترافات صريح نيز معلوم بود كه درخواست مجوز براي راهپيمايي از سوي موسوي و كروبي نمي تواند آنگونه كه به ظاهر اعلام كرده اند براي حمايت از مردم مصر باشد، چرا كه خيزش و انقلاب مردم مصر و تونس ماهيت ضدآمريكايي و ضد اسرائيلي دارد و موسوي و خاتمي و كروبي در جريان فتنه 88 به وضوح نشان دادند كه مهره هاي تابلودار مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل هستند و در نقش ستون پنجم اين مثلث به ميدان آمده بودند.
كساني كه روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان» سر مي دهند، روز مبارزه با استكبار به نفع آمريكا شعار مي دهند، روز عاشورا به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع) اهانت مي كنند، وجود مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) را انكار مي كنند، از سوي نتانياهو به لقب «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» مفتخر!! مي شوند، اوباما، حمايت مالي، تبليغاتي و تداركاتي از آنها را وظيفه استراتژيك آمريكا مي داند، با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، كومه له، عبدالمالك ريگي، ماركسيست ها، ائتلاف مي كنند، مسجد آتش مي زنند، با قمه به هركه سمت و سوي اسلامي دارد حمله مي كنند و... چگونه مي توانند مدافع مردم مصر باشند؟ مردمي كه عليه تمامي اين پلشتي ها و جرثومه هاي فساد و تباهي قيام كرده اند.
گفتني است موسوي و كروبي به وضوح مي دانند كه مجوز راهپيمايي به آنان داده نخواهد شد. چرا كه آنان اگرچه شناسنامه ايراني دارند ولي در جريان فتنه 88- و موسوي از مدت ها قبل- نشان داده اند، هويتي نه فقط غيرايراني بلكه غيراسلامي دارند، بنابراين بديهي است كه در هيچ كجاي دنيا ستون پنجم شناخته شده دشمن را بخشي از مردم آن كشور تلقي نمي كنند.


اما، چرا سران فتنه علي رغم آن كه يقين داشتند به آنها مجوزي داده نمي شود، درخواست مجوز كرده اند؟! پاسخ اين سؤال پيچيده نيست، سران فتنه از اين طريق قصد داشته اند كه علي رغم آنهمه وطن فروشي و جنايت، كماكان خود را در شمار مردم ايران به حساب آورند و از سوي ديگر، آنگونه كه منوشه امير و جو بايدن به صراحت اعتراف كرده اند، اين درخواست نيز- مانند بقيه مراحل فتنه 88- ديكته اي بوده است كه به دستور آمريكا و اسرائيل نوشته اند تا به قول «جو بايدن» با سياه نمايي درباره ايران اسلامي، مردم مصر و تونس را- به زعم خود- در پيروي از الگوي انقلاب اسلامي دچار ترديد كنند!
گفتني است كه طي هفته گذشته، سايت هاي ضدانقلاب و حامي فتنه 88 ضمن اعتراض به درخواست سران فتنه و به تمسخر گرفتن آنها بر اين نكته تاكيد مي ورزند كه وقتي مخالفت با اسلام و انقلاب و امام و شعارهايي نظير نه غزه، نه لبنان را در جنبش سبز(!) فرياد زده ايم، چگونه از هواداران مي خواهيم براي حمايت از مردم مصر كه همان ديدگاه هاي [امام]خميني[ره] را دنبال مي كنند، به صحنه بيايند؟!
و بالاخره، ترديدي نيست كه اگر سران فتنه كمترين احتمالي مبني بر موافقت جمهوري اسلامي ايران با درخواست خود را مي دادند، هرگز چنين درخواستي را مطرح نمي كردند!
از سوي ديگر، سايت هاي وابسته به فتنه در خارج كشور، تاكيد كرده اند كه هواداران جنبش سبز(!!) از نگاه مردم ايران، عوامل اسرائيل به حساب مي آيند، و در صورت حضور در خيابان به قصد ثواب از سوي مردم كتك خورده و به قول سايت بالاترين «بسيجي ها هرچه دق و دلي از آمريكا و اسرائيل دارند را بر سر هواداران موسوي و كروبي و خاتمي خالي خواهند كرد».


 
 

تحریک سران فتنه توسط وزیرخارجه آمریکا برای راهپیمایی یوم النفاق

 

هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا در سخنرانی شب گذشته خود با حمایت مجدد از سران فتنه ، خواستار برگزاری راهپیمایی در 25 بهمن توسط فتنه گران شد.  


 

وی با تحریک سران فتنه برای برگزاری راهپیمایی بدون توجه به ماهیت ظاهری این راهپیمای که به حمایت دروغین از مردم مصر می پردازد، نظام جمهوری اسلامی را به عدم توجه به حقوق بشر و آزادی بیان متهم کرد.

سخنرانی شب گذشته هیلاری کلینتون قرار بود درباره آخرین تحولات خاورمیانه و بررسی سرنوشت دیکتاتور  مصر که به امریکا وابسته بود برگزار شود که وی با مطرح کردن مسائل حاشیه ای همچون راهپیمایی یوم النفاق، برگزاری این راهپیمایی را برای تحقق درخواست ها نامشروع فتنه گران ضروری دانست تا از زیر فشار شکست سیاست های دروغین آن ها خارج شود.



اعلام راهپیمایی فتنه گران

 

 سران فتنه در بیانیه ای ضمن درخواست راهپیمایی جهت حمایت از قیامهای مردمی مردم منطقه روز 25 بهمن را برای این راهپیمایی در نظر گرفته اند و متقابلا تمام جریاناتی که در طول یکسال و اندی گذشته با فتنه گری فضای کشور را در آشوب و فتنه گری سپری کردند با بیانیه های مختلف از این راهپیمایی حمایت و با ادبیاتی ساختارشکنانه و با فحاشی به مردم انقلابی کشور در توهمی برآمده از روح کینه توزانه دشمنان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، فتنه گری خود را معادل انقلاب و قیامهای مردمی منطقه شمرده اند در حالیکه آنقدر در توهم و نادانی بسر می برند که اصلا یادشان رفته اینجا ایران است سرزمین امام خمینی (ره) و فرزندانش که انقلاب 57 را رقم زدند، آنها یادشان رفته برای پیروزی این انقلاب دهها هزار شهید تقدیم این انقلاب شده و برای حفاظتش بیش از صدهها هزار شهید و جانباز و این انقلاب اصیلترین انقلاب بعد از نهضت انبیاء و امامان معصوم نام گرفته و دست قائم ومنتقم اصلی بر سر این انقلاب است،

سران فتنه که بقاء خویش را در ادامه فتنه گری دیده و سعی می کنند با ایجاد و گسترش فتنه برای خود حاشیه امن درست کرده و هزینه برخورد با جنایات و فسادهای اقتصادی و اخلاقیشان را بالا ببرند هرگز نمی توانند حقیقت ناب انقلاب را که همانا اصول و ارزشهای اصیل و استوانه های اصلی انقلاب را لگد مال کنند برای همین با تزویر و دروغ با شعارهایی که هرگز به آن اعتقاد ندارند وارد میدان شده اند در حالیکه شعارهای ساختارشکنانه آنها در روز قدس سال گذشته هنوز در اذهان انقلابیون ایران و منطقه فراموش نشده که می گفتند نه غزه ، نه لبنان جانم فدای ایران ، سران فتنه برای اینکه امروز بقای خود را در حمایت دروغین از نهضتهای انقلابی خاورمیانه می بینند شعار حمایت از آنها را سر می دهند اما این دروغی بیش نیست و مردم با بصیرت ایران نیت واقعی آنها را بخوبی می شناسد.

 

امریکا سردمدار جنایت و تجاوز و ترور در جهان که امام خمینی (ره) رهبر بزرگ انقلاب اسلامی آن را شیطان بزرگ نامید، نیز همچون سران فتنه، امروز دم از حمایت از انقلابیون مصر می زند زیرا او نیز می داند مقابله با حرکتهای انقلابی می تواند مصر را تبدیل به کشوری انقلابی و مبارز همچون ایران بکند و برای بخشیدن وجهه آزادیخواهی به امریکا و پنهان کردن خوی جنایتکارانه اشان ادعای همراهی با نهضت انقلابی مردم مصر می کند اما از یکسو با جنایتکارترین حکومتهای نامشروع جهان یعنی اسرائیل در کشتن مردم انقلابی فلسطین همراهی می کند

امروز سران فتنه نیز همچون اربابان خود هرگز اعتقادی به انقلاب اسلامی و خط فروزان امام خمینی (ره) نداشته و در طول این مدت با بی حرمتی به قانون اساسی و زدن تهمت تقلب در انتخابات و همراهی با همه دشمنان نشان دار انقلاب همچون منافقین و وهابیها و جبهه ملی و نهضت آزادی و اکبر گنجی ها و مخملبافها و ... نشان دادند هرگز دلشان با انقلاب نبوده و نیست .

سران فتنه بخوبی عمق خواسته مردم ایران را می دانند، فردی مثل کروبی سالها بخاطر فساد اخلاقی و فساد اقتصادی مورد اتهام انقلابیون ایران بود و همه مردم متدین ایران وضعیت او را مانند خاری در گلو تحمل می کردند و در هر خانه ای فساد اخلاقی و اقتصادی او و بعضی از آقازاده های خارجه نشین امروزی نقل محفل بود تا اینکه آنها با شکست سنگین در انتخاباتهای گذشته فهمیدند ایران ومردم ایران دیگر ریاکاری و دروغهای آنها را باور نمی کنند و دیری دیگر نخواهد گذشت که قهر مردم انقلابی دامن آنها را بگیرد و بخاطر همه ظلمها و فسادها اخلاقی و اقتصادی با آنها برخورد شود برای همین همراه با دیگر ضدانقلابیون کمر به نابودی انقلاب اسلامی بستند.

اما زهی خیال باطل، انقلاب ما بیمه خون شهداست انقلاب ما رهبری فرزانه و مردمی از جان گذشته دارد، انقلاب ما در مقابل همه ستمکاران جهان چون کوه ایستاده و شیطانهای فتنه گری چون موسوی و کروبی و... هرگز نمی توانند گزندی به انقلاب برسانند .

انقلاب ما 32 سال با همه دشمنان ریز و درشت مبارزه کرده است روزهای سختی را پشت سر گذاشته و در کوران حوادث آب دیده شده است، هنوز مردم ایران روزهای ترور و آدمکشی منافقین خلق را از یاد نبرده اند ، روزهایی که در هر کوی و برزنی مردم حزب اللهی به جرم عشق به خمینی بدست شقی ترین آدمها به شهادت می رسیدند . مردم ما هنوز روزهایی را که در هر گوشه ایران بعد از پیروزی انقلاب عوامل قدرتهای استکباری جهان بپا می خواستند و دم از خودمختاری می زدند و فرزندان این مردم را به جرم هواداری از انقلاب مثله می کردند و سرهایشان را برای مادرانشان می فرستادند از یاد نبرده اند . میر حسین موسوی و کروبی و هزاران مثل او بالاتر از اصحاب نزدیک به رسول خدا(ص) نیستند که در هنگامه عدالتخواهی مولا علی (ع) بخاطر عشق به قدرت و ثروت به جنگ با امام معصوم و خلیفه برحق مسلمین برخواستند .

سران فتنه و فتنه گران باید بدانند شهادت و شهادت طلبی در خون انقلابیون این سرزمین است، برای همین استکبار جهانی در نهایت قدرت نمایی از فرزندان سبز پوش سپاه و ارتش دلاور ایران مثل سگ می هراسد و مجبور است برای گزند رساندن به انقلاب ایران از منحرفینی چون سران فتنه استفاده کند چون می داند هیچ قدرتی یارای مقابله با مردم ایران را ندارد مگر با فتنه و نفوذ و مکر و حیله .

اما مردم ایران امروز در نهایت بصیرت هستند دیگر سوابق افراد ملاک حق و باطل بودن نیست، یعنی زمانی برای مردم ایران سوابق افراد ارزش پیدا می کند که همراهی او را با انقلاب ببینند با محرومین جامعه ببینند با شعارهای اصیل انقلاب ببییند اما امروز چگونه باور کنند کروبی با آنهمه فساد اخلاقی و اقتصادی و یا میر حسین با آنهمه دروغ و بی قانونی و بی حرمتی به ارزشهای انقلاب و آقازاده های فتنه گری که از پول مردم در کاخها زندگی می کنند دوستدار مردم و امامشان هستند!

ما فرزندان آن امامی هستیم که هرگز از گفتن کلمه حق ابایی نداشت در مقابل همه قدرتهای استکباری ایستاد و خانه اش معبد عشق همه عاشقانش بود و کلامش تا قیام قیامت جلا دهنده روح انقلابیون جهان است و در نهایت قدرت، زندگی ساده همچون مولایش علی(ع) داشت.

کروبی ها و موسوی ها و ..... هرگز در راه آن امام عزیز نبودند و عملکردشان در طول سالهای گذشته باعث ریزشهای بسیاری در کشور شد رواج اشرافیگری و رانت خواری و پدیده درآور رشد آقازادگی و گسترش ظلم و ستم، ثمره حضور این افراد و حامیانشان در قدرت بود و امروز همه آنهایی که خود مسبب بسیاری از بی عدالتیهای اقتصادی در جامعه بودند مدعی درجه اول حمایت از مردم شده اند! و این نیست مگر ماموریتی که سران فتنه برای نابودی انقلاب دارند اما به زودی بازهم قدرت واقعی مردم ایران را با پوست و خون خود خواهند چشید و آن زمان دیگر هیچ قدرتی توان ایستادن در مقابل خواسته برحق مردم را نخواهد داشت.



 

حزب الله مواضع هاشمی،خاتمی و مشائی را در هم کوبید

 

متاسفانه در دولت دهم ماهیت گفتمان جریان نئو(جدید)حجتیه ی مشایی محور با جلو گیری از ارائه و افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا توسط احمدی نژاد در سازمان ملل به تشابه با سیاست انحرافی و غیر اصولگرایانه ی دیپلماسی دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی در راستای تقویت دیکتاتورهای مغضوب امام راحل منتهی می شد ؛ این در حالی است که واقعیات اسلام خواهی انقلابهای مردم تونس و مصر نشان دهنده ی اشتباه بودن این گونه راهبردها می باشد.

بیانیه ی حزب الله بمناسبت سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
این روزها استکبار جهانی همزمان با دولتها و مردم مسلمان در سی و سومین بهار پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد حرکت دومینووار سقوط دیکتاتورهای مرتجع و دست نشانده ی آمریکا در منطقه ی شمال آفریقا و خاورمیانه بوده اند.
سقوط زین العابدین بن علی در تونس و محمد حسنی مبارک در مصر بمثابه سقوط صدام حسین و حکومت بعثی می باشد که در تداوم تحقق وعده های الهی امام راحل (ره) و رهبری حکیمانه ی امام خامنه ای بوده و نوید بخش سقوط قریب الوقوع سایر حکومت های مرتجع و دیکتاتورهای مزدور آمریکا و اسرائیل مانند حکام اردن ، عربستان ، یمن ، الجزایر و ... خواهد بود.
در این زمینه متأسفانه ملت ایران طی سه دهه ی اخیر رگه هایی از انحراف برخی مدیران اجرایی بویژه در عرصه ی سیاست خارجی و دیپلماسی کشور ناشی از باور به تحلیل های غلط غربی و نظام سلطه ی استکباری را مشاهده کرده که در تعارض با واقعیات جاری منطقه ای و جهانی بوده است :
1- برخی تحلیل گران غربزده عنوان میکردند که انقلاب اسلامی مانند انقلابهای بزرگ جهان دچار ترمیدور و بازگشت به نظام سکولار و استبدادی گذشته خواهد شد.آنها با الگوبرداری از آنالیز انقلاب کبیر فرانسه در 1789 و انقلاب بلشویکی روسیه در اکتبر 1917 میلادی اعلام داشتند که پیروزی آقای خاتمی در دوم خرداد 1376 مصداق ترمیدور انقلاب اسلامی و بازگشت از ارزشهای اسلامی به ارزشهای سکولار و ارتجاعی است.
این دسته از خواص و نخبگان دولت آقای هاشمی با تحلیل فوق ذلیلانه به پذیرش طرح صهیونیستی دو دولت در فلسطین اشغالی روی آوردند تا امکان مذاکره با آمریکا و بازی در پازِل او را بدست آورند.
از اینرو تداوم همکاری هرچه بیشتر با رژیم آل سعود عربستان ، آل هاشم در اردن و ایجاد ارتباط با رژیم نامبارک در مصر دستور کار تیم آقای خاتمی قرار گرفت.
انتخابات ریاست جمهوری نهم در تیر ماه 1384 به وضوح نشان داد که تحلیل فوق اشتباه بوده و گفتمان انقلاب اسلامی وراهبرد استکبار ستیزی امام راحل (ره) همچنان در بین مردم زنده و پوینده است.
2. دسته دوم از تحلیل گران غرب زده در پی لشگرکشی امریکای جنایتکار و اشغال افغانستان و عراق اظهار می داشتند که گفتمان استکبار ستیزی امام در جهان دو قطبی قابل دفاع بوده و اکنون که امریکا جایگاه تنها ابر قدرت جهان قرار گرفته است ، امکان اجرای گفتمان استکبار ستیزی امام راحل وجود ندارد ، به طوری که برای جلو گیری از حمله امریکا به ایران بایستی منافع امریکا را به منافع خود ترجیح داد از اینرو تشدید همکاری با رژیم های عربستان ، اردن ، یمن ، الجزایر، تونس و همچنین ایجاد رابطه با رژیم مصر مجدداً در دستور کار تیم آقای خاتمی قرار گرفت. پیروزی مقاومت در نبرد سی و سه روزه ی لبنان و بیست و دو روزه ی غزه نشان داد که نه تنها امریکا ابر قدرت جهان نیست بلکه در تعیین حکومتهای همسو در عراق و افغانستان نیز دچار مشکل بوده است و امکان تامین امنیت متحد اول استرتژیک خود یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی را دارا نیست.
3. اگرچه گفتمان استکبار ستیزی امام راحل (ره) در روابط بین الملل توسط دولت نهم پر رنگ شد و آقای احمدی نژاد با اقتباس از امام راحل بر نابودی غده سرطانی اسراییل تاکید کرد وعلاوه بر آن با طرح ضرورت بازنگری در افسانه هولوکاست بر پوشالی بودن هیمنه امریکا ورژیم صهیونیستی صحه گذاشت..
اما متاسفانه در دولت دهم گرایش فوق با پیدایش جریان نئو(جدید)حجتیه ی مشایی محور به انحراف کشیده شد تا جایی که ماهیت گفتمان فرد مذکور با جلو گیری از ارائه و افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا توسط احمدی نژاد در سازمان ملل آشکار شد. رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا به چگونگی انتقال 200 پوند اورانیوم غنی شده از مرکز فن آوری نومک در ایالت پنسیلوانیای امریکا به مقصد اسراییل می پرداخت که این مواد در خاک فلسطین اشغالی تبدیل به حداقل 50 بمب اتمی گردید. افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا در بخش دیگر به چگونگی قربانی شدن سه هزار شهروند آمریکایی ناشی از تشعشعات اتمی در ایالت فوق می پرداخت که اکنون چالش جدی دولت اوباما و ارتش آمریکا می باشد.
گفتمان نئو حجتیه مشایی محور با تکیه بر ادعای فرارسیدن ایام ظهور، ضرورت تنش زدایی ، همگرایی و ارتباط دولت دهم با رژیمهای مرتجع عربستان سعودی ، اردن هاشمی و مصر را در دستور کار قرار داد.
در این میان تشابه سیاست انحرافی فوق با راهبرد غیر اصولگرایانه ی دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی که در بند 1 و 2 بیان شد نه تنها به تقویت دیکتاتورهای مغضوب امام راحل منتهی می شد بلکه خط پایانی بر گفتمان استکبار ستیزی دولت نهم محسوب گردید. این در حالی است که واقعیات اسلام خواهی انقلابهای مردم تونس و مصر نشان دهنده ی اشتباه بودن این گونه راهبردها می باشد.



 

دخالت در انتخابات مجلس و احزاب، از منصور تا هویدا

سنعلى منصور در سال 1340 به همراه محسن خواجه نورى، منوچهر شاهقلى، فتح‏اللّه‏ ستوده وهويدا، كانون ترقى را تأسيس كردند. در ابتدا، جلسات هفتگى اين كانون منحصر به بحث درباره مسايل اقتصادى بود، ليكن با شروع فعاليتهاى انتخاباتى دوره بيست‏ويكم مجلس شوراى ملى، ميدان دار فعاليت‏هاى پارلمانى شد و در مجلس، فراكسيون مترقى را تشكيل داد

 

ائتلاف اين فراكسيون با گروه دهقانان و كارگران و... منجر به تشكيل فراكسيون نهضت ششم بهمن با حضور 135 نماينده شد. با قرار گرفتن اكثريت مجلس در دست اين فراكسيون كه در رأس آن حسنعلى منصور قرار داشت، سرانجام با تصويب محمدرضا پهلوى، در تاريخ 24 آذرماه 1342، حزب ايران نوين اعلام موجوديت كرد و پس از گذشت سه ماه، منصور به نخست‏وزيرى رسيد. پس از اعدام انقلابى حسنعلى منصور كه درست يازده ماه پس از اشغال كرسى صدارت بود و به دست شهيد محمد بخارايى اتفاق افتاد، اميرعباس هويدا، ميراث او (حزب ايران نوين) را تحويل گرفت و نخست‏وزير شد.

هويدا بهايى‏زاده بود كه زندگانى مرموز و پر شروشورى را در جوانى گذراند و بنابر نقل، در دورانى كه به عضويت حزب كمونيست لهستان در ورشو درآمده بود، در سلك اعضاى فراماسونرى جهانى هم قرار داشت و با دستگاه اطلاعاتى ايران نيز همكارى مى‏كرد.

بررسى زندگى سياسى هويدا نشان مى‏دهد كه دست هاى مرموزى حامى او بوده و اسباب ترقى سريع وى در سلسله مراتب سياسى كشور را فراهم كرده‏اند، به‏طورى كه از كارمندى ساده اداره سوم سياسى وزارت خارجه، در كوتاه ترين مدت به رياست‏الوزرائى رسيد.

با طلوع ستاره اقبال «كانون مترقى» روشن بود كه سردمداران اين جريان نوظهور به زودى پست هاى كليدى را به دست خواهند گرفت و اين پديده براى منوچهر اقبال، چهره قديمى دربار و رئيس جديد شركت نفت، وهن‏آور بود. اقبال مغرور كه هنوز زخم كارى را ـ كه از رقيب مقتدر خود، اسداللّه‏ علم خورده بود ـ در سينه داشت، برخوردى كينه‏توزانه با هويدا پيش گرفت و در اين ماجرا ضربه‏اى سهمگين خورد:

«طبق اطلاع دكتر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت ايران در يكى از ساعات ادارى هويدا را احضار كرده ليكن در آن موقع هويدا در اداره نبوده و دكتر اقبال به منشى نامبرده پيغام داده هر وقت هويدا به اداره آمد بيايد نزد من، پس از چند ساعتى هويدا در شركت ملى نفت حاضر شده و نزد دكتر اقبال رفته، مديرعامل شركت نفت به هويدا اظهار داشته : چون خسته شده‏ايد خوب است مدتى استراحت كنيد و هويدا را به رياست يكى از مؤسسات شركت نفت كه اخيراً تشكيل شده، منصوب كرده است.

يكى از نمايندگان مجلس شوراى ملى اظهار داشته پس از اين جريان حسنعلى منصور دبيركل حزب ايران نوين كه مى‏گويند كابينه آينده را تشكيل خواهد داد، به‏منظور عكس‏العمل با اقدام اخير دكتر اقبال، هويدا را به سمت وزير دارايى كابينه خود در نظر گرفته كه غيرمستقيم رئيس دكتر اقبال باشد، چون وزير دارايى رئيس شوراى عالى نفت هم مى‏باشد.

بروز شايعه نخست‏وزيرى حسنعلى منصور و انتصاب وزراى كابينه مشاراليه و از جمله منصوب شدن اميرعباس هويدا مدير فعلى امور ادارى شركت ملى نفت در رأس وزارت دارايى باعث ناراحتى فوق‏العاده دكتر منوچهر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت شده به‏طورى كه يك پرونده قطور از عمليات خلاف هويدا درشركت نفت جمع‏آورى كرده و آن را به بيشتر دوستان نزديك خود نشان مى‏دهد.

توضيح آن كه انتصاب هويدا كه در حال حاضر نفوذ زيادى روى منصور دارد به وزارت دارايى موجب خواهد شد كه از لحاظ ادارى دكتر اقبال زير دست ايشان قرار گيرد و لذا انتشار اين خبر باعث ناراحتى دكتر اقبال شده است.

موضع حزب ايران نوين، عمدتا حمايت كامل از سرمايه‏دارى وابسته، بها دادن فوق‏العاده به حاكميت نظامى و استقرار حاكميت آمريكا در ايران بود. اين امر از طريق تسلط كامل بر مجلس فرمايشى شوراى ملى و در ظاهر دموكراسى صورت مى‏گرفت كه وجود حزب مردم در مقابل حزب ايران نوين نيز ناشى از نمايش اين دموكراسى بود.

در تمام طول تاريخ مشروطيت ايران، مجلسى بى‏شخصيت‏تر و دست نشانده‏تر از مجلس دوران حكومت هويدا وجود نداشته است. مجلس در اين دوران به آلت بى‏اراده‏اى در دست دولت تبديل شده و آنچه را هويدا مى‏خواست با يك قيام و قعود به تصويب مى‏رسيد.

يك عده بى‏سواد و يك عده نخبه از نظر مقام‏پرستى و پول‏پرستى و تجمل، به همراه تعدادى فراماسون، جاسوس بيگانه، سرمايه‏دار و يا ساواكى، عنوان نمايندگى مردم را غصب كرده و فى‏الواقع با جعل آراى مردم به انواع خيانت هيأت حاكمه آب و رنگ قانونى مى دادند.

رياست چنين مجلسى هم به عهده يك ماسون كهنه‏كار ـ عبداللّه‏ رياضى ـ بود. مردى كه دوستان نزديكش در مورد او مى‏گفتند:

«رياضى به خاطر پول همه كار مى‏كند، حتى كارهاى خوب

مجلس شوراى ملى در دوره حكومت هويدا يكسره تحت نفوذ او قرار داشت و وكلا عموما از ميان افرادى انتخاب مى‏شدند كه رفيق گرمابه و گلستان «آقا» بودند. كرسى‏هاى وكالت عموما خريد و فروش مى‏شدند. حزب ايران نوين كه شاه آن را پاسدار انقلاب سفيد! مى‏ناميد، از منتظرالوكاله‏ها مبلغ كلانى به‏عنوان سرقفلى براى پهن كردن بساط در بهارستان، دريافت

مى‏ كرد

حزب مردم نيز نمايندگانى در مجلس داشت و رژيم شاهنشاهى با حفظ آن به‏عنوان اقليت مى‏كوشيد كاريكاتورى از دموكراسى حزبى در سيستم پارلمانى خود جلوه دهد و دولت مى‏كوشيد به سبك حكومت انگلستان، روش انتخابات در آن كشور را، در ايران على‏الظاهر حفظ كند و يا مثلاً اداى انتخابات آمريكا را كه در آن دو حزب عمده فعاليت دارند، در بياورد.

يك بار شاه گفته بود :

«در كشور ما هم بايد عدد حكومت كند و هر حزب كه توانست در دل مردم و افكار عمومى رسوخ يابد، البته می تواند که دولت را در دست گيرد...»

روى همين گفته‏ها بعضى از اعضاى «حزب مردم» نزديك انتخابات دوره افتادند و حزب ايران نوين متعلق به «هويدا» را به باد انتقاد گرفتند و خيلى زود هم چوب اين خوش‏باورى را خوردند!

اولاً وقتى كار انتقادات حزب مردم از حزب ايران نوين بالا گرفت و روزنامه ارگان حزب اقليت موسوم به روزنامه مردم، دولت را مورد انتقاد قرار داد، عامرى دبيركل حزب مردم كه براى فعاليت هاى انتخاباتى عازم شمال كشور بود، در يك حادثه مشكوك به قتل رسيد و جرايد كشور نوشتند كه عامرى در اثر برخورد اتومبيلش با يك گاو سرگردان در جاده هراز كشته شده است! اما آگاهان مى‏گفتند كه شاه قبل از اين حادثه در محفلى گفته بود:

«به اين مردك بگوييد مگر مال اين مملكت نيست؟ مگر نمى‏داند ما حزب ايران نوين را به‏عنوان پاسدار انقلاب سفيد مفتخر كرده‏ايم و هرگونه ايرادگيرى و تخطئه اين حزب به انقلاب لطمه مى‏زند

حفظ ظاهر دموكراسى حزبى و سيستم انتخاباتى و پارلمانى آزاد! بزودى جاى خود را به پديده‏اى به نام حزب رستاخيز ملت ايران داد.

سند زير گزارش تاريخى از چگونگى دعواهاى حزبى و انتخاب نمايندگان مجلس شوراى ملى است، كه خوانندگان محترم را به مطالعه دقيق و تحليلى آن، توصيه مى‏كنيم:

تاريخ : 21 بهمن 48

موضوع : آقاى هويدا نخست‏وزير و احزاب

در تاريخ 17 دی ماه 48 آقاى هويدا نخست‏وزير ضمن يك مذاكره كاملاً خصوصى به رحيم زهتابفرد مدير روزنامه اراده آذربايجان و عضو كميته مركزى حزب مردم اظهار داشته است :

ما در دفتر سياسى حزب ايران نوين با حضور دكتر يگانه، دكتر كلالى و مهندس ارفع چندين مرتبه راجع به وضع شما (زهتابفرد) تبادل‏نظر كرده و به اين نتيجه رسيده‏ايم چون از هر جهت فردى سالم و مورد اعتماد مى‏باشيد، مصلحت آن است كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين در آييد. زيرا تنها در اين صورت امكان خواهد داشت در انتخابات آينده كه مقدمات و زمينه آن از هم‏اكنون فراهم مى‏شود شرکت کنید و به احتمال زياد دولت فعلى حسب‏الامر شاهنشاه آريامهر مأمور انجام انتخابات خواهد گرديد و در نتيجه شما از مركز استان آذربايجان به نمايندگى مجلس شورا انتخاب شويد.

آقاى نخست وزير اضافه نمود: در حال حاضر وضع حزب ايران نوين در استان آذربايجان خوب نيست و حزب روى مردم آن استان داراى نفوذ معنوى نمى‏باشد و از طرفى طبق طرح كلى در مراكز استان براى انتخاب اعضاى حزب مردم سهميه‏اى داده نمى‏شود تا در انتخابات آينده زهتابفرد بتواند خود را از تبريز كانديدا نموده و انتخاب شود.

آقاى نخست‏وزير تأكيد نموده كه استعفاى زهتابفرد از حزب مردم و پيوستن به حزب ايران نوين ضامن موفقيت وى در انتخابات آينده خواهد بود.

نظريه منبع :

1ـ افشاى خبر نزد هويدا نخست‏وزير موجب شناسايى گزارش‏دهنده خواهد شد.

2ـ رحيم زهتابفرد در انتخابات گذشته از طرف حزب مردم كانديداى انتخابات از شهرستان خلخال معرفى شد وليكن به علت انتشار مقاله‏اى در روزنامه اراده آذربايجان در همين زمينه مبنى بر اين كه آشنايى قبلى با مردم خلخال نداشته و بلكه به او تكليف شده كه خود را از آن شهرستان كانديدا اعلام نمايد. لذا اين موضوع باعث عدم موفقيت وى در انتخاب شد در حالى كه زهتابفرد اهل تبريز بوده و امكان دارد كه با آراى طبيعى مردم تبريز به نمايندگى انتخاب گردد.

3ـ اخيرا از طرف مقامات دولتى و حزب ايران نوين اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كه افراد موجه و سرشناسى بوده و در سابق بنا به خواست و معرفى زهتابفرد به اين سمت انتخاب گرديده تحت فشار قرار گرفته‏اند كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين درآيند كه از جمله اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كلانترى رئيس جمعيت شيروخورشيد سرخ آن شهرستان و آقاى ديبا (از منسوبين علياحضرت شهبانوى ايران است) مى‏باشند. (توضيح آن كه كلانترى در تبريز حدود 2500 رأى طبيعى در اختيار دارد.)

4ـ رحيم زهتابفرد در كليه ادوار زندگى، فردى شاهدوست و ميهن‏پرست بوده كه هيچ‏گاه به خاطر به دست آوردن مقام خود را در اختيار قدرت ها قرار نداده و بلكه همواره مجرى نيات شاهنشاه آريامهر بوده و و عقيده دارد كه هر طور ذات اقدس ملوكانه اراده فرمايند مطيع محض باشد.

 

5 ـ چنانچه نظر و اراده شاهنشاه آريامهر درباره سياست چند حزبى كشور مانند گذشته ثابت باشد تضعيف حزب مردم به شرح بالا از طرف دولت فعلى به مصلحت نمى‏باشد و بايد از طريق مقامات عاليه و مسوول ساواك جريان امر به شرف عرض شاهنشاه برسد تا هرطور اراده فرمايند اقدام و زهتابفرد هم كه همواره مورد مرحمت و الطاف شاهنشاه قرار داشته خط‏ مشى خود را تعيين نمايد.

نظريه 20 ه‍ 8

1ـ خبر صحيح به نظر مى‏رسد.

2ـ نظريه منبع مورد تأييد است.

3ـ چنانچه رحيم زهتابفرد از قبول پيشنهاد آقاى نخست‏وزير به شرح بالا استنكاف نمايد، امكان دارد كه در انتخابات آينده مانند دوره گذشته با عدم موفقيت روبه‏رو شده و چون از سالهاى قبل در امور سياسى كشور بوده و در هر شرايط نسبت به شاهنشاه و مملكت خود تعصب خدمتى داشته و عملاً موارد آن را به ثبوت رسانيده لذا از لحاظ وضع معيشت در مضيقه قرار خواهد گرفت (به‏طورى كه حالا نيز قرار دارد.)

4ـ چنانچه اراده شاهنشاه آريامهر در برقرارى سيستم يك و يا چند حزبى در كشور ممنوع گردد فقط در آن صورت زهتابفرد نسبت به ابقا در حزب مردم و يا استعفا از حزب مزبور و قبول عضويت حزب ايران نوين تصميم مقتضى اتخاذ خواهد نمود.

5ـ با توجه به مفاد گزارش خبرى چنانچه از طرف مقامات عاليه ساواك با رحيم زهتابفرد مصاحبه‏اى به منظور كسب اطلاع زيادتر در اين زمينه انجام شود، عملى به مصلحت خواهد بود


 

انتقام عاشورا

 

 از گوشه و کنار و سایتهای ضد انقلاب و ضد اسلامی شنیده شد که بعضی از خدا بی خبران و بی خردان بیانیه داده اند که روز 25 بهمن را روز دفاع از جنبش به اصطلاح سبز نامیدند و به حمایت از این جنبش من در آوردی دست به اغتشاش و هرج و مرج در جامعه بزنند. به عنوان یک مسلمان و یک شهروند قابل ذکر میدانیم که امروز آنان هر چقدر نيز تلاش كنند نمي توانند به نتيجه برسند زيرا مردم هويت واقعي آنان را درك كرده اند و چهره واقعي آنان را شناخته اند و مردم با بصیرت به حمایت از رهبر خویش حضرت آیت الله خامنه ای مشت محکمی بر دهان وطن فروشان خواهند زد.

اگر فتنه گران سيلي خوردند به دليل هتك حرمتي بود كه به عاشورا داشتند و این روز عزیز را که امام حسین (ع) سرش را برای اسلام و پایداری آن فدا کرد به سخره بگیرند باید اعلام کنیم ما نمیگذاریم که فتنه گذشته تکرار شود و مطمئناً خوب بدانند با اغتشاش گران همانگونه میکینم که مختار ثقفی با شمر بن ذالجوشن و عمر بن سعد و ابن زیاد ملعون کرد و کاری میکنیم كه فتنه گران ديگر نتوانند  به قلدرمآبي هاي خود ادامه دهند و به تدريج از صحنه محو  شوند.

اصحاب فتنه و سران آنان، موسوي، خاتمي و فرزندان هاشمي خوب بدانند ما انتقام سنگین فتنه عاشورا را از شما و طرفداران بی دینتان خواهیم گرفت تا درس عبرتی برای همدستانتان اسرائیل و آمریکای جنایتکار باشد که مبادا ديگر به خودشان جرأت و اجازه  دهند که در مسائل داخلی ایران دخالت کنند و به اراجیف پوچ خود ادامه دهند زيرا دستشان را از بدنشان جدا خواهیم کرد.

دشمنان از همان ابتداي انقلاب تلاش كردند كه مانع پيروزي هاي مردم در انقلاب شوند و پس از آن نيز با ايجاد جنگ تحميلي تلاش كردند كه مانع رشد و پيشرفت ما شوند

دشمنان از صدها سال قبل دشمني با خدا و پيامبران را آغاز كردند و جسارت آنان تنها مختص به عاشورا نبود بلكه آنان همواره تلاش كردند جلوي حق و حقيقت را بگيرند.

یاوه گویان و بی خردان عالم بدانند که  کور خوانده اند تا بتوانند در 25 بهمن تظاهرات کنند یعنی ما به آنان اجازه نخواهیم داد زیرا 22 بهمن را روز پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع از مردم مسلمان و مظلوم مصر و تونس معرفی کرده اند شما هم چون همه مردم ایران زمین در این کشور زندگی میکنید باید از قوانین و مقررات حاکم بر ایران عزیز اسلامی تبعیت کنید.

ما باز هم میگوئیم: رهبر اگر فرمان دهد جان ناقابلمان  را فدای جان مبارکش میکنیم. تا کور شود هر آنکه نتواند دید.

بیاد روزهای دفاع مقدس افتادیم که همراه با رزمندگان می گفتیم"می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم حال به تمام فتنه گران و سران ابله آنان می گوئیم مرویم تا انتقام روز عاشورا را بگیریم


 
 

دستگیری یک تیم عملیاتی ترور قبل از ورود به تهران

 

سربازان گمنام امام زمان شب گذشته طی یک سری عملیات ویژه ضد تروریست موفق به دستگیری  ۲۰ نفر از عوامل ووابستگان انجمن پادشاهی که از طریق مرزهای شمال غربی وارد کشورمان شده بودند گردیدند  

اعضای این تیم برای روز ۲۵ بهمن  در نقاط  مختلف تهران قصد ایجاد  آشوب داشتند  و آماده خرابکاریهای هدفمند بودند که با اقدامات به موقع و پیچیده اطلاعاتی طی یک عملیات موفق در  نقطه تماس این گروه  توانستند تمامی این افراد را دستگیر کنند .

نکته جالب اینکه به محض دستگیری این تیم تروریستی ،رسانه های وابسته پیش دستی کرده و اخبار دستگیری آنانرا  اطلاع رسانی کرده بودند .

فتنه

فتنه آن گرد وغباری است که در درون آن انسان ها چشم بسته به حرکاتی دست می زنند که خودشان نمی خواهند و نمی دانند . فتنه همین است که در یک جامعه ای ، یک جوّی ، یک فضایی به وجود می آید که چهره ها یکدیگر را نمی شناسند ؛ و دوستان شمشیر بر یکدیگر می گذارند و قتل عام می کنند، این فتنه است ...

 

از بیانات مقام معظم رهبری۷/۴/۶۲


 


 
 

سران فتنه مجوز اغتشاش نمي گيرند

 

معاون دبير كميسيون ماده 10 احزاب در خصوص درخواست سران فتنه براي دريافت مجوز راهپيمايي به بهانه حمايت از مردم مصر گفت: اين عناصر به غيرقانوني بودن در خواست خود كاملا واقف هستند و مي دانند كه مجوز اغتشاش دريافت نمي كنند.

مهدي عليخاني ' شامگاه شنبه در پاسخ به خبرنگار سياسي ايرنا اضافه كرد: البته به نظر مي رسد انگيزه سياسي از اين بازي ها، آشكارتر از آن است كه بتواند با پوشش نفاق آميزي مانند بهانه حمايت از حركت اسلامي مردم مصر و تونس پنهان شود.
معاون مدير كل سياسي وزارت كشور تاكيد كرد: چطور مي‌توان باور كرد عناصري كه سال گذشته با شعار ' نه غزه ، نه لبنان' در برخي خيابان‌هاي تهران سطل آشغال آتش مي‌زدند، امسال بخواهند از جنبش هاي ضد آمريكايي در منطقه حمايت كنند.
معاون دبير كميسيون ماده 10 احزاب ادامه داد: چطور مي‌توان باور كرد كساني كه مجري سياست هاي فتنه گرانه آمريكا و انگليس در كشور بوده و هستند و فتنه‌گري آنان به صراحت و به طور مستمر مورد تشويق و حمايت مالي، سياسي و رسانه‌اي غرب و رژيم صهيونيستي و مبارك و امثالهم است، يكدفعه بر خلاف منافع غرب و ديكتاتورهاي دست نشانده آنها كه صداي شكستن استخوان آنها در خاورميانه به گوش مي رسد، اقدامي كنند.
عليخاني تاكيد كرد: ملت هوشيار ايران مي‌داند كه جريان فتنه پس از سرخوردگي و نااميدي از حداقل همراهي داخلي، تنها مي‌خواهد به غرب و صهيونيست‌هاي در حال افتادن، پيام دهد كه روي اينها به عنوان عصاي شكسته حساب كنند.
معاون مدير كل سياسي وزارت كشور افزود: بنابراين شكي نيست خيمه شب بازي جديد جريان فتنه در اجراي خط القايي انگليس مبني بر درخواست مجوز خوش خدمتي به بيگانگان كه قبل از طرح در رسانه‌هاي داخلي با ذوق زدگي در بي بي سي منتشر شد، از ديدگاه ملت ايران كه انتظار برخورد قانوني با فتنه گران و خائنين به مصالح و منافع ملي هستند به يك طنز شباهت دارد.


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 77761
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1